اینجا...تو خونه!

دختر بی خیال!

من و دوستانم

آخه هیشکی نبود به من بگه دختر ...واسه چی اینقدر زود دانشگاهو پیچوندی اومدی خونه؟!حالا وقتش بود؟ میذاشتی خونه تکونی تموم بشه بعد بیای!!

من که دلم نمیاد کمک نکنم...بیچاره مامانم خیلی خسته میشه...

دپپپیروز میخواستم شیشه ها رو پاک کنم....یهو باد زد پنجره روم بسته شد! دم عید نزدیک بود مامانم بی   ندا  بشه!!

اومدم استراحت کنم ...تلویزیونو روشن کردم یه کم روحیم عوض شه....داشت مستند از چهارشنبه سوری نشون میداد...اشکمو در آورد....گند زد به روحیم!!

اسپیکرو روشن کردم...."دلم گرفته دوباره هوای تو رو دارم"..... اه....ولمون کن بابا!! عوضش کردم یه آهنگ لری گذاشتم حال کردم!! البته فکر نکنین من لرم...اصلا مگه لر چشه؟!

خاله کوچیکه که تازگی نامزد کرده اومده بود خونمون...هر سوالی ازش میپرسن لپاش گل میندازه....ایشالله که خوشبخت بشه...منه بدبخت که تو هیچ مراسمی نیستم....مراسم نامزدیش که نبودم...عقدکنون هم که تو خرداده و من نیستم!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 18 فروردين 1391برچسب:,ساعت23:26توسط ندا | | نظر دهید